Description: رَبِ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
قرآن (74) بچه مسجدی (1) سوره نوشت (1) زبر الحدید (1)
آقا کاظم نوشته :
در ادبیات کبوتربازها-که البته کبوتر بازی با شکل خاص خود، کاری مذموم و ناپسند است- اصطلاحی وجود دارد به نام «جَلد»، که منظور از آن تربیت کبوتر بهگونهای است که پشتِبام یا برجِ صاحب خود را بشناسد و هر جا که رفت دوباره به آنجا بازگردد. گاهی کبوترها را دو برجه جلد میکردند یعنی این احساس شناخت و انس را به دو جا در او ایجاد میکردند و به این طریق حتی میشد نامههایی را توسط این کبوترها ردّ و بدل کرد. اصلاً اگر صفت جلد شدن در کبوتر وجود نمیداشت، پرداختن یک عده به این کار و یا حتی اعتیاد به آن، موضوعیت نداشت. ا
ناگفته پیداست که یک مجاهد جلدِبکشِ جهاد در راه خداست ان هم با مختصات و وسعت یک انسان، و نه در ظرف محدود یک کبوتر. جلدِ بکشِ جهاد، خوابش هم خواب مجاهدانه است. چه برسد به مرخصی او. راستی چه خبر از مرخصی؟ خستگیها برطرف شد؟ توانستیم یک نفسی بکشیم؟ به بقیه کارهامون رسیدیم؟ بقیهاش بقیةالله است؟ کجاها رفتیم؟دوره مرخصی پرکار تر بودیم یا قبل از آن؟ احساس دلتنگیای چیزی، نسبت به چیز خاصی نداشتیم؟ امام سجاد(ع) فرمود: «اذا قام قائمنا اذهب الله عزوجل عن شیعتنا العاهة و جعل قلوبهم کزبرالحدید و جعل قوّة رجل منهم قوّة